کاغذی جلوی رویم گذاشتم و نوشتم:
فهرست چیزهایی که آزارم می‌دهند.
چند صفحه‌ای پر شد و من خالی نشدم، فقط بیشتر یادم آمد، بیشتر مچاله شدم و خط آخر نوشتم این بود عدالتت؟ به جرم کدامین گناه؟
دفتر را بستم.
انگار واقعیت دست و پنجه نرم کردن است و سکوت، چون که زندگی همین است.
بهر تماشای جهان آمدن.

احترام به لحظات زندگی

بهر تماشای جهان آمده‌ام

نوشتم ,تماشای ,بهر ,جهان ,انگار ,واقعیت ,تماشای جهان ,بهر تماشای ,بستم انگار ,انگار واقعیت ,واقعیت دست

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یاقوت... زندگی سالم دل نوشته عشق آنلاین آهنگ های جدید محمد فرشی هیئت جوانان قاسم ابن الحسن (ع) شهرستان قوچان پرستوی مهاجر . تنهایی ها